پشتیبانی باتری سیستم دوربین افزاری

پشتیبانی: باتری سیستم دوربین افزاری دوربین استفاده استفاده تنظیمات اپلیکیشن

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

    قطعا در روزهای گذشته از نمایش «دودمان» زیاد شنیده اید؛ نمایشی با قصه ای روان و جذاب، کارگردانی خوب و بازیگرانی که همگی در این مجموعه می درخشند، ولی بدون شک یکی

    به قدرت هنر واقفم

    به قدرت هنر واقفم

    عبارات مهم : تئاتر

    قطعا در روزهای گذشته از نمایش «دودمان» زیاد شنیده اید؛ نمایشی با قصه ای روان و جذاب، کارگردانی خوب و بازیگرانی که همگی در این مجموعه می درخشند، ولی بدون شک یکی از بازی های به یادماندنی این نمایش را شیرین اسماعیلی ایفا کرده هست؛ شخصیت «زهره» که با تغییراتی در شمایل و شخصیت پردازی به صحنه آمده هست. با شیرین اسماعیلی راجع به تازه ترین تجربه حضورش در صحنه تئاتر صحبت کردیم که شما را به خواندن آن دعوت می کنیم.

    در همه این سال ها؛ چه زمانی که در تئاتر حضور بیشتری داشتی و چه با ایفای نقش در چندین سریال تلویزیونی و فیلم سینمایی، سراغ نقش هایی رفتی که حرفی جهت گفتن داشته اند، امروز هم هنگامی که از نمایش «دودمان» صحبت می کنیم، شخصیت «زهره» قوه محرکه داستانی است که مخاطب را با خود همراه می کند. در ابتدا کمی از این مسیر چندین وچندساله صحبت کنیم؛ اینکه تا چه حد برایت خوشایند بود یا نبود؟
    صادقانه بگویم نبود. قبل از همه این حرف ها باید اعتراف کنم مدت هاست نقش ها، چیزی نیستند که من را به خودشان قلاب کنند. به نوعی همه چیز خنثی هست؛ چه در فیلم نامه و چه در شخصیت و در نهایت چیزی نیستند که به من اشتیاق بدهند و نیروی محرکه شخص شیرین اسماعیلی شوند. این هیچ ربطی به ناامیدی من ندارد. واقعیت این است که من به قدرت هنر واقفم و می دانم می تواند چه انفجاری در آدم ها ایجاد کند؛ منظورم هنر و عشقی است که با آن می آید، ولی این روزها به این فکر می کنم چقدر از این فضا دور شده است ایم. من دیوانه و مجنون این شغل نیستم، ولی با منطق این علاقه را گزینش کردم، انتخابش کردم و پایش می ایستم. نمی خواهم غر بزنم، درواقع می خواهم بگویم چیزی که قبل از این به عنوان نمونه حس 100 را به من می داد، طبعا الان به 50 راضی نمی شوم. جهت همین گزینش هایم محدود تر شده است است و به هر چیزی راضی نمی شوم. با هیچ مدیومی جهت کار مسئله ندارم، به شرط اینکه شرافت بازیگری و شرافت آدم هایی که در خلق اثر همکاری دارند حفظ شود.

    طبعا هنگامی که به آسیب شناسی کار در سینما، تئاتر یا تلویزیون می رسیم، زیاد به افت کیفی متن هایی می رسیم که گزینش اول بازیگری است که در این حوزه ها کار می کند و شاید زیاد جهت بازیگری که متکی به متن است… .
    بله به این علت که قدم اول، فیلم نامه یا نمایش نامه هست. هنگامی که می بینی همه چیز خنثی است به این می اندیشی که هنری که به آدم اندیشیدن نبخشد بعد چه کاری انجام می دهد؟ نه تنها در بخش بازیگری، بلکه در همه حوزه ها.

    به قدرت هنر واقفم

    کمی اختصاصی تر از نمایش «دودمان» صحبت کنیم. تا پیش از این عمده فعالیت هایت در حوزه تصویر بود و حس می کردم قرار است این روند ادامه دار شود و فاصله بیشتری از تئاتر بگیری، ولی این بار با نمایشی روی صحنه رفتی که جدا از گزینش های گذشته ات نبود و مخاطب بسیاری را با خود همراه کرد. چطور اتفاق افتاد؟
    یک هفته پیش از عید، محسن قرایی که ما چندین بار با هم کارهای یکسان انجام داده ایم، به من لطف داشت و نمایش نامه «دودمان» را به من داد تا بخوانم. محسن قرایی از نظر من آرتیست و آینده نگری هایش در مورد بسیاری از اتفاقات درست هست؛ مثل اینکه پیش از اجرای نمایش حدس می زد نمایش خوبی خواهد شد. بعد که نمایش نامه را خواندم، یقین پیدا کردم که نمایش موفقی خواهد شد. همه شخصیت های داستان خوب بودند و قصه را دوست داشتم، بنابراین تصمیم گرفتم کار کنم.

    ظاهرا نمایش نسبت به چیزی که در گذشته در شهرستان روی صحنه رفته بود، تغییراتی داشته هست. هنگامی که یادداشت هایی را که جهت اجرای شهرستان بود می خواندم، متوجه شدم شخصیت «زهره» نسبت به قبل تغییرات محسوسی داشته هست. به چه تحلیلی در ارائه این شخصیت رسیدی؟
    واقعیت این است که «زهره» در نمایش نامه کمی دگم به شکل عرف آن هست، ولی حرف مهم این شخصیت کاملا انسانی و اخلاقی هست، ولی چیزی که به آن در اجرای شهرستان اشاره می کنی این است که شکل دگم بودن این شخصیت در شمایلش هم نمایان بود. من این خصوصیات را دوست نداشتم و زمانی که با فرزاد باقری، کارگردان نمایش، صحبت کردم، پیشنهادم را جهت بازی گفتم. فکر کردم «زهره» باید با خودش چه فکر کند تا تراژدی به این شکل در قصه ببینیم و فقط به اخلاقیات رسیدم و علاقه به خانواده و با خودم فکر کردم چقدر حیف است که این شخصیت را خاکستری کنیم. این شخصیت آدمی است که حرف حسابی می زند، ولی حرفش را نمی تواند خوب بیان کند و مدام می گوید آیا کسی حرف من را نمی فهمد؟ درصورتی که مسیرش درست هست. می خواستم نقطه تضادش با باقی افراد خانواده همین باشد و در وجودش سراسر علاقه به خانواده دیده شود.

    سعی کردم کمی فضا را گرم تر کنم، خصوصا زمانی که با افراد خانواده دیده می شود و در مسیر شوخی و خنده های افراد خانواده کمی شریک می شود.

    البته به نظرم لهجه کرمانی شیرینی دارد که گرما و صمیمیت بین اعضای خانواده را هم زیاد نشان می داد. چقدر جهت تمرین لهجه وقت گذاشتید؟
    یک ماه جهت لهجه وقت گذاشتیم. با اینکه قبلا چنین تجربه ای داشتم، ولی جهت این نمایش کار مشکل بود. لهجه کرمانی به نظرم کمی پیچیده هست، انگار هم شیرازی است و هم نیست یا هم آبادانی است و هم نیست؛ ترکیب همه اینها هست، ولی شاخصه خودش را دارد. یک ماه این لهجه تمرین شد، نه صرفا دیالوگ ها، بلکه قرار شد لحظات تمرین را هم کرمانی زندگی کنیم. هنگامی که قبل از اجرا وارد سالن تئاتر می شوم، ناخودآگاه با لهجه کرمانی صحبت می کنم، چون دوست داشتم نمایش را کرمانی زندگی کنم و خوشبختانه این اتفاق افتاد.

    قطعا در روزهای گذشته از نمایش «دودمان» زیاد شنیده اید؛ نمایشی با قصه ای روان و جذاب، کارگردانی خوب و بازیگرانی که همگی در این مجموعه می درخشند، ولی بدون شک یکی

    تصور می کنم بسیاری با من هم عقیده باشند که ریتم مناسب نمایش باعث می شود حس کنی چقدر سریع وقت نمایش به آخر می رسد و چقدر با شخصیت ها و قصه همراه شده است ای… .
    بله این نظر را از بعضی دیگر از کسانی که به دیدن نمایش آمده اند شنیده ام. گویش کرمانی خیلی تندوتیز است و من اوایل در تمرین حس می کردم فرزاد باقری زیادی روی ریتم تند کار تمرکز کرده هست، ولی الان در اجرا می بینیم همه چیز درست بوده و او این را آینده نگری می کرده و الان که لحظات متفاوتی در اجرا کشف شده است با ریتم بسیار هماهنگ هست. گرمای روابط خانواده ای کرمانی به خوبی در نمایش دیده می شود. این توصیه ای است که از بسیاری از مخاطبان شنیده ام. جالب است با اینکه تابه حال کرمان نرفته ام، ولی به شدت این لهجه و شیرینی آن را دوست دارم و برایم جالب است.

    از ابتدای شروع نمایش اشخاص بسیاری به دیدن آن آمدند و نظرات متفاوتی داشتند. درمجموع انتظاری که از نمایش داشتی برآورده شد؟
    چیزی که برایم خوشایند بود این بود که آدم هایی از همه طیف ها نمایش را دیدند و نظر دادند؛ آقای ناظرزاده کرمانی، نغمه ثمینی، حبیب رضایی، امیر جدیدی، طناز طباطبایی، جواد عزتی، رضایی راد و… همگی خوشنود از سالن بیرون رفتند، طبعا من هم از بازخوردهای نمایش خوشحالم.

    روزنامه شرق

    واژه های کلیدی: تئاتر | نمایش | خانواده | اخبار فرهنگی و هنری


    دانلود


    دانلود فایل ها

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • تکست بوک
  • خرید کتاب انگلیسی
  • خرید کیندل آمازون
  • کتاب زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی دانشگاهی
  • باکس کتاب
  • مانگا زبان اصلی
  • قیمت چاپ کتاب PDF
  • چاپ مانگا
  • رفتن به نوار ابزار